• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/294

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

294 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

substance

مواد

exceptions

استثنا

placed

مکان جا موقعیت

internal

داخلی

make

ساختن درست کردن

know

دانستن شناختن

will

فعلا کمکی

think

فکر کردن

take

گرفتن

see

دیدن

come

آمدن

could

توانستن

want

خواستن

want

خواستن

look

نگاه کردن

use

استفاده کردن

find

پیدا کردن

give

دادن

tell

گفتن

work

کارکردن

may

ممکن بودن

should

اجبار داشتن باید

call

صدا کردن تلفن زدن

try

سعی کردن

ask

پرسیدن درخواست کردن

need

نیاز داشتن

feel

احساس کردن

become

شده تبدیل شده

leave

ترک کردن

put

قرار دادن گذاشتن

mean

منظور داشتن معنی دادن

keep

نگه داشتن

let

اجازه دادن

being

شروع کردن

seem

به نظر رسیدن

help

کمک کردن

talk

صحبت کردن

turns

چرخاندن

start

شروع کردن

might

ممکن بودن

show

نشان دادن

hear

شنیدن

play

بازی کردن نواختن

run

دویدن اجرا کردن

move

تکان دادن

like

زندگی کردن

believe

اعتقاد داشتن

hold

نگه داشتن گرفتن

bring

اوردن

happen

اتفاق افتادن

must

اجبار داشتن

write

نوشتن

sit

نشستن

stand

ایستادن

lose

ازدست دادن

pay

پرداختن

meet

ملاقات کردن

include

شامل شدن

continue

ادامه دادن

set

قرار دادن

learn

یادگرفتن اموختن

change

تغییر دادن

lead

سوق دادن هدایت کردن

understand

فهمیدن

watch

تماشا کردم

follow

دنبال کردن

stop

نگه داشتن متوقف کردم

create

ساختن خلق کردن

speak

صحبت کردن

read

خواندن

allow

اجازه دادن

add

اضافه کردن

spend

خرج کردن

grow

بزرگ شدن

open

باز کردن

walk

قدم زدن

win

برنده شدن

offer

پیشنهاد دادن

remember

به یاد اوردن

love

دوست داشتن

consider

درنظر گرفتن

appear

به نظر رسیدن

buy

خربدن باور کردن

wait

صبر کردن

serve

خدمت کردن

die

مردن

send

فرستادن

except

انتظار داشتن

build

ساختن

stay

ماندن

fall

افتادن

cut

بریدن

reach

رسیدن

kill

کشتن

remain

ماندن باقی ماندن

verb

other

دیگر دیگری

new

جدید نو

high

بالا زیاد

old

پیر مسن قدیمی

cultural

فرهنگی

traditional

سنتی

popular

محبوب

huge

عظیم کلان

nice

خوب دلپذیر

green

سبز

main

اصلی

final

نهایی

cold

سرد

religious

مذهبی دینی

legal

قانونی مشروع حقوقی

close

نزدیک بستن

entire

تمام سراسر

various

مختلف گوناگون

dark

تیره تاریک

democratic

دموکراتیک

blue

ابی افسرده

financial

مالی

environmental

محیطی محیط زیست

general

عمومی همگانی

physical

فیزیکی جسمانی

left

چد

simple

ساده

ready

آماده

serious

جدید وخیم

happy

شاد

central

مرکزی

dead

مرده بی روح

hot

داغ پر حرارت جذاب

similar

مشابه

significant

مهم قابل توجه

natural

طبیعی

poor

فقیر بیچاره

common

مشترک رایج عمومی

fine

خوب لطیف

foreign

خارجی بیگانه

past

قبلی سابق

private

خصوصی محرمانه

wrong

اشتباه غلط

current

رایج متداول جاری

medical

پزشکی دارویی

single

تنها مجرد

short

کوتاه

likely

متحمل

available

در دسترس

difficult

سخت دشوار

open

باز علنی

personal

شخصی

certain

مطمئن معین قطعی

recent

اخیر

clear

تمیز پاک واضح

easy

آسان راحت

special

خاص ویژه

full

کامل تمام پر

international

بین المللی

federal

فدرال

true

درست حقیقی

military

نظامی

free

آزاد رایگان

whole

همه تمام

possible

ممکن

strong

قوی مستحکم

economic

اقتصادی ارزان

better

بهتر

major

عمده اصلی

hard

سخت مشکل

late

دیر

local

محلی

human

انسان

able

توانا

early

زود

low

کم پایین

sure

مطمئن

public

عمومی

only

تنها

social

اجتماعی

right

درست راست

best

بهترین

real

واقعی

white

سفید

bad

بد خراب

political

سیاسی

important

مهم

little

کوچک ریز

long

بلند طولانی

black

سیاه

different

متفاوت

young

جوان

national

ملی

large

بزرگ حجیم

small

کوچک

American

امریکایی

big

بزرگ

great

درجه عالی

adjective

also

هم چنین

very

خیلی

often

اغلب

however

به هر حال

too

هم چنین

usually

معمولا

really

واقعا

honestly

صادقانه

early

زود

never

هرگز

always

همیشه

some time

گاهی اوقات

together

باهم

likely

محتمل

simply

به سادگی

generally

عموما

instead

در عوض به جای

actually

در واقع

again

دوبار

rather

نسبتا تقریبا

especially

مخصوصا

ever

همیشه همواره تاکنون

quickly

به سرعت

probably

احتمالا

already

قبلا تا حالا

below

زیر پایین

directly

مستقیما

therefore

بنابراین

else

دیگر

thus

بنابراین در نتیجه

easily

به اسانی

eventually

نهایتا

exactly

دقیقا

currently

نهایتا

exactly

دقیقا

currently

درحال حاضر

extremely

به طور شدید

finally

نهایتا

constantly

به طور دائم

properly

به طور مناسب

soon

به زودی

specifically

به طور ویژه

ahead

به سوی جلو

daily

روزانه

highly

به شدت

immediately

سریعا

relatively

نسبتا

slowly

به آهستگی

fairly

کاملا تا اندازه ای

primarily

اولا بنیادی

completely

کاملا

ultimately

نهایتا بالاخره

widely

به طور گسترده

recently

اخیرا

seriously

جدا

frequently

مکررا

mostly

اکثرا

naturally

طبیعتا

nearly

تقریبا

occasionally

گاه گدار هر چند وقت

carefully

به دقت

clearly

به وضوح

essentially

ضرورتا

possibly

شاید احتمالا

slightly

به طور ضعیف

some what

نسبتا

equally

به طور مساوی

greatly

به طور عالی

necessarily

ضرورتا

personally

شخصا

rarely

به ندرت

regularly

به طور مرتب

similarly

متشابها

basically

اساسا

closely

به طور نزدیک

effectively

به طور موثر

initially

ابتدائا

literally

موبه مو واقعا

mainly

عمدتا

merely

صرفا فقط

hopefully

با امیدواری

originally

اصالتا

roughly

به شدت به تندی

significantly

به طور قابل ملاحظه ای

totally

کاملا

twice

دوبار

elsewhere

جای دیگر‌

every where

هر جا

obriously

به طور واضح

perfectly

کاملا فوق العاده

physically

به طور فیزیکی

successfully

به طور موفقیت آمیز

suddenly

ناگهان

truly

به درستی

virtually

تقریبا

altogether

در مجموع روی هم رفته

any way

به هر جهت

automatically

به طور خودکار

deeply

عمیقا

hardly

به سختی

terribly

به طور وحشتناک

adverb