• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/206

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

206 Cards in this Set

  • Front
  • Back

ادبار

بدبختی

اقبال

خوشبختی

توفیق

سازگار گردانیدن

تیره رایی

بداندیشی، گمراهی

چاشنی بخش

آنچه برای اثر بخشی بیشتر کلام به آن اضافه می شود

حلاوت

شیرینی

نژند

خوار و زبون، اندوهگین

جیب

گریبان، یقه

چنگ

نوعی ساز که سر آن خمیده و تارها دارد

حمیّت

جوانمردی، غیرت، مردانگی

دغل

ناراست، حیله گر

دون همت

کوتاه همت، دارای طبع پست و کوتاه اندیشه

زنخدان

چانه

شغال

جانور پستاندار از تیره سگان که جزو رسته گوشتخواران است

شل

دست و پای از کار افتاده

شوریده رنگ

آشفته حال

غیب

پنهان، نهان از چشم، عالمی که خداوندو وفرشتگان و ... در آن قرار دارند

فروماندن

متحیر ماندن

قوت

رزق روزانه، غذا، خوراک

اطبا

حمع طبیب، پزشکان

افگار

مجروح، خسته

ایزد

خدا، آفریگار

برنشستن

سوار شدن

بی شبهت

بی تردید، بی شک

توقیع

مهر یا امضای پادشاهان و بزرگان در ذیل یا بر پشت فرمان یا نامه


توقیع کردن: مهر زدن، امضا کردن

چاشتگاه

هنگام چاشت، نزدیک ظهر

حشم

خدمتکاران

خطوات

جمع خطوه، قدم ها، گام ها

خیرخیر

سریع، آسان

خیلتاش

هر یک از سپاهیانی که از یک دسته باشند

درباسیت

نیاز، ضرورت

درست

سالم، تندرست

دوال

چرم و پوست


یک دوال: یک لایه، یک پاره

راغ

دامنه سرسبز کوه، صحرا

رقعت

رقعه، نامه کوتاه، یادداشت

روضه

باغ، گلزار

زایل شدن

برطرف شدن، نابود شدن

زرپاره

قراضه و خرده زر، زر سکه شده

سبحان الله

پاک و منزه است خدا

ستندن

ستاندن، دریافت کردن

سرسام

تورم سر و مغز و پرده های آن که یکی از نشانه های آن هذیان بوده است

سور

جشن

شبگیر

سحرگاه، پیش از صبح

شراع

سایه بان، خیمه

صعب

دشوار، سخت

صلت

انعام، پاداش، جایزه

ضیعت

زمین زراعتی


ضیعتک: زمین زراعتی کوچک

عارضه

بیماری، حادثه

علت

بیماری

عز و جل

عزیز است و بزرگ و ارجمند

عقد

گردنبند

غرامت زده

پشیمان ، تاوان زده، کسی که غرامت کشد

غزو

جنگ کردن با کافران

فارغ شدن

آسوده شدن از کار

فراخ تر

آسوده تر

فراغ

آسودگی، اسایش

فرود سرای

اتاقی در خانه ک پشت اتاقی دیگر واقع شده است، مخصوص زناو فرزند و خدمتکاران

فیروزه فام

به رنگ فیروزه

قضا

سرنوشت، تقدیر

کافی

شایسته، لایق، کارآمد

کران

ساحل، کنار، طرف، جانب

کراهیت

ناپسندی

کوشک

قصر

گداختن

ذوب کردن

گسیل کردن

فرستادن، روانه کردن

لختی

اندکی

لله در کما

خدا شما را خیر بسیار دهاد

مبشر

نویددهنده، مژده رسان

متقارب

نزدیک به هم، در کنار هم

محجوب

پوشیده، پنهان ، مستور

مخنقه

گردن بند

مرغزار

سبزه زار

مطرب

نوازنده، آوازخوان

مقرون

همراه، پیوسته

مهمات

کار های خطیر و مهم

موکد

تاکید شده، استوار

ناو

کشتی

ندیم

همنشین، همدم

نکت

نکته ها

نماز پیشین

نماز ظهر

وبال

سختی و عذاب ، گناه

وزر

گناه

همایون

فرخنده، مبارک، خجسته

یوز

یوزپلنگ

افسر

تاج و کلاه پادشاهن

باره

اسب

برومند

بارور، میوه دار

خرگه

خیمه به ویژه خیمه بزرگ

دمار از کسی کشیدن

کنایه از نابود کردن کسی

سیماب گون

جیوه ای ، به رنگ جیوه

گران

سنگین عظیم

اذن

اجازه، رخصت

اعطا

عطا کردن، واگذاری، بخشش

افراط

زیاده روی، از حد گذشتن

التهاب

شعله ور شدن و برافروختن


مجازا: اضطراب و بی قراری و ناآرامی

بختک

کابوس

تفریط

کوتاهی کردن در کاری

توازن

تعادل، برابری

جنون

شیدایی، شیفتگی، شوریدگی

چنبره زدن

حلقه زدن

خصال

جمع خصلت ، خوی ها

دارالسلطنه

پایتخت


عنوان بعضی از شهر ها در دوره صفوی و قاجار که شاهزاده یا ولیعهد در آن اقامت داشت

درایت

دانش، بینش، آگاهی

زبونی

فرومایگی، درماندگی

زنبورک

نوعی توپ جنگی کوچک دارای دوچرخ که در زمان صفویه و قاجاریه ری شتر می بستند

شایق

آرزومند، مشتاق

صفیر

صدای بلند و تیز

طاقت فرسا

توان فرسا، سخت و تحمل ناپذیر

غیرت

حمیت، تعصب

کورسو

نور اندک، روشنایی کم

معبد

محل عبارت، پرستشگاه

مقرر

تعیین شده، معلوم

موعد

هنگام، زمان

موزون

هماهنگ، خوش نوا

نهیب

فریاد بلند به ویژه برای ترساندن یا اخطار کردن

وجد

شادمانی و خوشی، سرور

ولایات

جمع ولایت، شهرستان

پرورده

پرورش یافته

جمله

همه، سراسر

جهانگیر

گیرنده جهان، فتح کننده دنیا

جهد

کوشش، تلاش، سعی

چاره گری

تدبیر، مصلحت اندیشی

خنیده

مشهور


خنیده نام تر گشت: مشهور تر شد

خویشان

جمع خویش، اقوام

رایت

پرچم، بیرق، درفش

سرشت

فطرت، آفرینش، طبع

غایت

نهایت، پایان، فرجام

گزاف کاری

بیهوده کاری، زیاده روی

محمل

مهد، کجاوه که بر شتر بندند

موسم

هنگام، زمان

استحقاق

سزاواری، شایسنگی

اصناف

جمع صنف، انوان، گونه ها

اعزاز

بزرگداشت، گرامیداشت

الوهیت

خداوندی، خدایی

بعد

دوری، فاصله

تعبیه کردن

قرار دادن، جاسازی کردن

تلبیس

حقیقت را پنهان کردن، مکر و حلیه به کار بردن، نیرنگ سازی

جلت

بزرگ است

حضرت

آستانه، پیشگاه، درگاه

خزاین

جمع خزانه، گنجینه ها

خلیفت

خلیفه، جانشین

رافت

مهربانی، شفقت

ربوبیت

پروردگاری، الوهیت و خدایی

رغبت

میل و اراده، خواست

سست عناصر

بی اراده، بی غیرت

طوع

اطاعت، فرمانبری، فرمان برداری

عنایت

لطف، توجه، احسان

غنا

بی نیازی، توانگری

قبضه

یک مشت از هر چیزی

قرب

نزدیک شدن، هم جواری

کبریایی

منسوب به کبریا، خداوند تعالی

متلالئ

درخشان، تابان

مذلت

فرومایگی، خواری، مقابل عزت

مشتبه

اشتباه کننده، دچار استباه


مشتبه شدن: به اشتباه افتادن

مشعشع

تابان، درخشان

مقرب

آن که نزدیک به کسی شدهو در نزد او منزلت پیدا کرده است

ملکوت

عالم غیب، جهان بالا

نفایس

جمع نفیسه، چیز های نفیس و گرانبها

وسائط

جمه واسطه یا وسیطه، آنچه که به مدد یا از طریق آن به هدف می رسند

هیئت

شکل ، ظاهر ، گروه مردم

تشییع

همراهی و مشایعت کردن جنازه تا گورستان

خوش لقا

زیبا رو، خوش سیما

رضوان

بهشت، نام فرشته ای که نگهبان بهشت است

زهد

پارسایی، پرهیزگاری

شبگرد

شبرو

شریعت

مخالف طریقت


شرع، آیین ، راه دین

صنم

بت، معشوق زیبارو

عازم

رهسپار، راهی

قدس الله روحه العزیز

خداوند روح عزیزش را پاک گرداند

متفق

موافق، هم عقیده، هم سو

محضر

محل حضور


مجزا مجلس درس یا مجلسی که در آن سخنان قابل استفاده گفته شود

مرشد

مراد، پیر


مخالف مرید و سالک

ملک

فرشته

مناسک

جمع منسک


اعمال عبادی، آیین های دینی

وعظ

اندرز، پند دادن

آغوز

اولین شیری که یک ماده به نوزادش می دهد و سرشار از مواد مقوی است

آماس

ورم، تورم


آماس کردن: گنجایش پیدا کردن، متورم شدن

استسقا

نام مرضی که بیمار آب بسیار خواهد

انعصاف

نرمی، آمادگی برای سازگاری

بالبداهه

بدون اندیشه قبلی

بذله گو

شوخ، لطیفه پرداز

به نقد

در حال حاضر، در وضعیت مورد نظر

پالیز

جالیز، باغ

تحفه

هدیه، ارمغان

تمکّن

ثروت، توانگری

تهنیت

تبریک ، تبریک گفتن

چابک

تند و فرز

دستخوش

بازیچه

سبک سری

سهل انگاری و بی مسئولیتی

شاب

برنا، جوان

شائبه

به شک اندازنده درباره وجود چیزی


مجازا: عیب و بدی و نقص در چیزی


بی شائبه: خالص و پاک و بدون آلودگی

شعر تمثیلی

شعر نمادین و آمیخته با داستان و مثل

صباحت

زیبایی، جمال

عندلیب

بلبل، هزار دستان

فرخنده

مبارک، خجسته

فرط

بسیاری

گیوه

نوعی کفش با رویه ای دستباف

لطایف

جمع لطیفه نکات دقیق و ظریف

لفاف

پارچه یا کاغذی که بر چیزی پیچند

متعصب

غیرتمند،

مسرت

شادی، خوشی

مسرور

شادمان، خوشنود

مشیت

اراده، خواست

میثاق

عهد و پیمان

نکبت بار

شوم و ایجاد کننده بدبختی و خواری

نمد

پارچه کلفت که از کوبیدن و مالیدن پشم یا کرک به دست می آید و از آن به عنوان فرش یا کلاه یا بالاپوش استفاده می کنند