• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/77

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

77 Cards in this Set

  • Front
  • Back

آزگار

زمانی دراز

آسمان جُل

کنایه از فقیر ، بی چیز

استشاره

نظر خواهی ، مشورت

استیصال

درماندگی ، ناچاری

اطوار

رفتار یا سخنی ناخشایند

اعلا

برتر ، ممتاز

امتناع

خودداری

انضمام

ضمیمه کردن

بادی

آغاز (در اصل به معنی آغاز کننده است)

بحبوحه

میان ، وسط

بدقواره

بدترکیب

بذله

لطیفه ، شوخی

برجک

سازه چرخانی که روی تانک قرار دارد و به کمک آن میتوان جهت شلیک توپ را تغییر داد

بقُولات

حبوبات

بلامعارض

بی رقیب

بَلَّعتُ

بلعیدم ، فرو بردم

پتیاره

زشت و ترسناک

پرت و پلا

بیهوده

ترفیع

ارتقاع یافتن

تصدیق

تایید کردن درستی حرف یا عملی

تصنّعی

ساختگی

تک و پوز

به طنز ، ظاهر شخص به ویژه سر و صورت

تنبوشه

لوله سفالی یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوارمی گذارند تا آب از آن عبور کند

تیربار

سلاح خودکار آتشین

جبهه

پیشانی

جیر

نوعی چرم دبّاغی شده که در تهیه کیف و کفش به کار میرود

چلمن

بی عرضه ، دست و پا چلفتی

حضّار

حاضران ، افراد حاضر

حلقوم

حلق و گلو

خرت و پرت

وسایل و خُرده ریز های کم ارزش

خرخره

حلقوم ، گلو

خورد رفتن

ساییده شدن و از بین رفتن

خُمره

ظرفی به شکل خُم و کوچکتر از آن

خفایا

مخفیگاه ، جاهای پنهان

خوش مشربی

خوش معاشرتی و خوش صحبتی

درزی

خیّاط

دوُری

بشقابی گرد بزرگ

دیلاق

دراز و لاغر

سرسرا

محطوطه ای سقف دار در داخل خانه که در ورودی ساختمان و اتاق های دیگر را به هم وصل میکند(الانه بهش میگیم هال یا لابی)

سکندری

حالت انسان که بد اثر برخورد کنترل خود را از دست بدهد و ممکن است به زمین بیفتد

شبان

چوپان

شخیص

بزرگ و ارجمند

شرفیاب شدن

آمدن به نزد شخص محترم و عالی قدر

شش دانگ

به طور کامل

شکوم

خجستگی ، چیزی را به فال نیک گرفتن

شیءُ عُجابُ

برای اشاره به امری شگفت به کار میرود

صله ارحام

به دیدار خویشاوندان رفتن و از آنان احوال پرسی کردن

عاریه

آنچه به امانت بگیرند و پس از رفع نیاز آن را پس دهند

غلیان

شدت هیجان عاطفی

فغان

فریاد ، ناله و زاری

قطعهً بعد اخرئ

تکّه ای بعد تکّه ای دیگر

کاهدان

انبار کاه

کان لم یکن شیئاً مذکراً

بخشی از سوره دهر به معنی چیزی قابل ذکر نبود (در داستان تمام خوراکی ها سربه نیست شد)

کبّاده

وسیله ای کمانی شکل در زورخانه از جنس آهن که در یک طرف آن رشته ای از زنجیر قرار دارد (کبّاده چیزی را کشیدن کنایه از ادعا چیزی داشتن)

کتل

پشته ، تپّه

کلاشینکف

سلاحی در انواع خودکار و نیمه خودکار (بر گرفته از نام اسلحه ساز روسی)

کَلک

آتشدانی از فلز یا سفال (کَلَک چیزی را کندن کنایه از نابود کردن چیزی)

کُنده

تنه بریده شده درخت که شاخ و برگ آن قطع شده ؛ هیزم

لطیفه

مطلب نیکو

ماسیدن

کنایه از به انجام رسیدن

ما یتعلّقُ به

آنچه بدان وابسته است

ما یحتوی

آنچه درون چیزی است

متفرّعات

شاخه ها ، شعبه ها (در متن درس به معنی متعلّقات)

متکلّم وحده

آن که در جمع تنها کسی باشد که سخن می گوید

مجلس آرا

آن که حضور خود سبب رونق مجلس و شادی یا سرگرمی حاضاران می شود

محظور

مانع و مجازاً گرفتاری و مشکل (در محظور گیر کردن کنایه از گرفتاری پیدا کردن)

محظوظ

بهره ور

مخلّفات

چیز هایی که به یک ماده خوردنی اضافه می شود به عنوان چاشنی و مزه

مضغ

جویدن

معهود

شناخته شده

معوج

کج

نا معقول

انچه از روی عقل نیست

واترقیدن

تنزّل وردن ، پس روی کردن

وجنات

صورت ، چهره

ولیمه

طعامی که در مهمانی و عروسی می دهند

هم قطار

هر یک از دو یا چند نفری که از نظر درجه ، رتبه یا موقعیت اجتماعی در یک ردیف هستند

هویدا

روشن ، آشکار