• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/32

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

32 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Reptile

حیوان خزنده، آدم پست، سینه مال رونده

creep (crept)

خزیدن، مورمور شدن، جنبیدن

crawl

عمل خزیدن، خزیدن، سینه مال رفتن، شنال کرال

turtle

لاک پشت

Rarely

بندرت،کم،کمتر،ندرت،استثنائی،بطورفوق العاده، بامهارت کمیاب

seldom

بسیار کم، بندرت، خیلی کم، ندرتا

frank

رک گو، رک، بی پرده، صریح،نیرومند،مجانی، چپانیدن، پرکردن، اجازه عبوردادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن،باطل کردن

attend

حاضرشدن در، حضور یافتن در، شرکت کردن در


همراه کسی بودن، در خدمت کسی بودن (بیمار) مراقبت کردن از، مواظبت کردن از، پرستاری کردن از، تیمارداری کردن از

Spit

شمشیر، دشنه، بسیخ کشیدن، سوراخکردن، تف انداختن، آب دهان پرتاب کردن، تف،آب دهان، بزاق

await

منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، در کمین (کسی) نشستن

Logical

منطقی، استدلالی

Exhibit

نمایش دادن، درمعرض نمایش قراردادن، ارائهدادن ابراز کردن

groom

داماد


(اسب، سگ و غیره) تیمارکردن، تمیز کردن

vast

پهناور، وسیع، بزرگ، زیاد، عظیم، بیکران

Proceed

پیش رفتن، رهسپار شدن، حرکت کردن، اقدامکردن،پرداختن به، ناشی شدن از، عایدات

Precaution

احتیاط، پیش بینی، حزم، احتیاط کردن

foresight

پیش بینی، دور اندیشی، مال اندیشی،بصیرت

Extract

عصاره گرفتن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، اقتباس کردن، شیره، عصاره، زبده، خلاصه

effort

تقلا، تلاش، کوشش، سعی

Prior

قبلی، پیشین، از پیش، مقدّم، مهم‌تر،اولی‌تر

Embrace

دراغوش گرفتن، در بر گرفتن، بغل کردن، پذیرفتن،شامل بودن

Hug

دراغوش گرفتن، بغل کردن، محکم گرفتن

Slip

لغزش، خطا، سهو، اشتباه، لیزی


تکه کاغذ، زیر پیراهنی، ملافه،روکش، متکا، نهال، اولاد، نسل


لغزیدن، لیز خودن، گریختن


سهو کردن، اشتباه کردن، از قلم انداختن

bewildered

گیج کردن، سردرگم کردن،گم کردن

Valiant

دلاور، شجاع، نیرومند، بهادر،دلیرانه

courageous

دلیر، باجرات

paratrooper

سرباز چترباز

lead (led)

راهنمایی، رهبری،هدایت، سرمشق، تقدم، راه آب، رهبریکردن، بردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، سوقدادن

invasion

تاخت و تاز، هجوم، تهاجم، استیلا،تعرض

arise (arose , arisen)

برخاستن، بلند شدن، رخ دادن، ناشی شدن، بوجود آوردن، بر آمدن، طلوع کردن، قیام کردن، طغیان کردن

Partial

ناتمام، بخشی، قسمتی،جزئی، پارهای، طرفدارانه، غیر منصفانه


متمایل به، علاقمند به

supplies

تدارکات